معنی آب از آسیاب افتاد

حل جدول

آب از آسیاب افتاد

مثل برقراری آرامش


آسیاب

طاحونه

لغت نامه دهخدا

آسیاب

آسیاب. (اِ مرکب) (از: آس + آب) آس که بقوت آب گردد، و توسعاً، هر نوع دیگر از آن. آب آسیا. آب آس:
چرا چون آسیاب گردگردی
بیاکنده به آب وباد و گردی ؟
(ویس و رامین).
بخواهد همی خوردمان آسیاب
بدندان ما، در، گیا را فناست.
ناصرخسرو.
گر نان طلب کنند در من زنند ازآنک
بی دانه ٔ من آب زده ست آسیابشان.
خاقانی.
هست بپیرامنش طوف کنان آسمان
آری بر گرد قطب چرخ زند آسیاب.
خاقانی.
بر سرم گردید سنگ آسیاب
تا برآمد گردم از جان خراب.
بسحاق اطعمه.


افتاد

افتاد. [اُ] (مص مرخم، اِمص) حالت درماندگی. (ناظم الاطباء). || آغاززندگانی. || بچگی و طفولیت. (ناظم الاطباء). || مجازاً بمعنی اتفاق. (از مدار و کشف بنقل غیاث اللغات) (آنندراج). || (فعل) از پای درآمد (معنی فعلی است). (برهان) (آنندراج).


چم آسیاب

چم آسیاب. [چ َ] (اِخ) رجوع به بن آسیاب شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).


آسیاب خسروخان

آسیاب خسروخان. [ب ِ خ ُ رَ] (اِخ) نام محلی در راه مشهد بباجگیران میان شاخه و دوربادام، در 207430 گزی مشهد.

تعبیر خواب

آسیاب

اگر بیند که در آسیاب غله برد و آرد همی کرد، دلیل کند که از خداوند آسیاب بدو خیر و منفعت رسد. اگر بیند که آسیاب بشکست و از کار بیفتاد، دلیل کند که خداوند آسیاب هلاک گردد. اگر بیند که سنگ آسیاب بشکافت یا خللی در وی پدید آمد، دلیل که در معیشت خداوند آسیاب سستی و خللی پدید آید. اگر بیند که سنگ آسیاب را کسی بدزدید، دلیل کند که خداوند آسیاب منفعت و مضرت شود - حضرت دانیال

دیدن اسیاب به خواب جنگ و خصومت بود. اگر کسی خود را در آسیاب بیند، دلیل کند که او را با کسی جنگ و خصومت افتد، و اگر داند که آسیاب مُلک او بود، آسیاب تر بود و اگر در آسیاب غله نداشت، لیکن نگاه می کرد که آسیاب چگونه می گردد، دلیل که به سفر شود.اگر بیند که سنگ آسیاب از مس یا برنج یا از آهن بود، این جمله دلیل بر جنگ و کارزار بود. اگر بیند که سنگ آسیاب از آبگینه بود، دلیل کند که خصومتش با زنان بود. اگر بیند که در آسیاب سنگ و آهن به جای غله آرد می کرد، دلیل کند که او را با کسی جنگ و خصومت سخت افتد. اگر بیند که آسیاب را به دست می گردانید، دلیل کند ه او را انبازی سخت دل بود و به واسطه او کارش به نظام باشد - محمد بن سیرین

آسیاب درخواب دیدن بر پنج وجه بود: اول: پادشاه، دوم: رئیس، سوم: توانگری، چهارم: مرد دلیر، پنجم: خوانسالار پادشاه - امام جعفر صادق علیه السلام

فرهنگ معین

آسیاب

[په.] (اِمر.) آسی که با نیروی آب کار می کند.، ~به نوبت کنایه از لزوم رعایت کردن نوبت.

فرهنگ فارسی هوشیار

آسیاب

(اسم) آسی که بقوت آب گردد، (توسعا) هر نوع آس


افتاد

حالت درماندگی، از پای در آمد

فرهنگ عمید

آسیاب

آسیا * آسیای آبی
آس۱
(زیست‌شناسی) = دندان * دندان آسیا

فارسی به ایتالیایی

ضرب المثل فارسی

آب ها از آسیاب افتادن

1- در زمانی بکار می‌رود که غائله (چنانکه انتظار می‌رفت) ختم شود و آرامش برقرار گردد.
2- معمولاً (از قبل) انتظار ختم مسئله هست فقط دیر یا زود آن مشخص نیست؛ یعنی معلوم نیست که کی آبها از آسیاب می‌افتند.
3- آرامشی برقرار شد- سرو صدا خاموش شد.
ریشه این ضرب المثل از کجاست ؟
آسیاب آبی، معمولاً توربینی داشت که خارج از کارخانه نصب بود و بوسیله آب می‌چرخید؛ بسته به موقعیت مکانی آسیاب و میزان تسلط آب، ممکن بود آب جوی یا رود از زیر توربین بگذرد، یا آنکه از بالا روی آن بریزد و آنرا بچرخش در آورد. و آن توربین توسط شافتی، چرخش را به سنگ آسیاب منتقل می‌ساخت و سنگ می‌چرخید.
ناگفته نماند که هر آسیابی دو سنگ داشت، یکی سنگ زیرین (که ثابت بود) و دوم سنگ زبرین که روی سنگ زیرین می‌چرخید و گندم را آرد می‌کرد. بنابراین، تمامی فشارها به سنگ زیرین وارد می‌آمد، لذا می‌بایستی از جنسی سخت‌تر از سنگ زبرین تهیه می‌شد، و به همین سبب گفته‌اند:
مرد باید که در کشاکش دهر          سنگ زیرین آسیا باشد
یعنی مرد باید مانند سنگ زیرین آسیاب سخت باشد و بتواند در برابر فشارها، تنگناها و دشواری های زندگی تاب بیاورد. در هرصورت تا وقتی آب در آن جوی جریان داشت، آسیاب نیز برقرار بود؛ و هرگاه از چرخش باز می‌ماند، آسیابان می‌گفت «آب از آسیاب افتاد» و این لفظ، از تکیه کلام آسیابانان بجای مانده است.

معادل ابجد

آب از آسیاب افتاد

571

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری